معنی ازدحام کرده، کلاله دار، منگوله دار گره دار، برامده، غلنبه، سفت، دشوار، جمع شده, معنی ازدحام کرده، کلاله دار، منگوله دار گره دار، برامده، غلنبه، سفت، دشوار، جمع شده, معنی اxbpاk lcbi، lgاgi bاc، kj;mgi bاc ;ci bاc، fcاkbi، ygjfi، stت، bamاc، [ku abi, معنی اصطلاح ازدحام کرده، کلاله دار، منگوله دار گره دار، برامده، غلنبه، سفت، دشوار، جمع شده, معادل ازدحام کرده، کلاله دار، منگوله دار گره دار، برامده، غلنبه، سفت، دشوار، جمع شده, ازدحام کرده، کلاله دار، منگوله دار گره دار، برامده، غلنبه، سفت، دشوار، جمع شده چی میشه؟, ازدحام کرده، کلاله دار، منگوله دار گره دار، برامده، غلنبه، سفت، دشوار، جمع شده یعنی چی؟, ازدحام کرده، کلاله دار، منگوله دار گره دار، برامده، غلنبه، سفت، دشوار، جمع شده synonym, ازدحام کرده، کلاله دار، منگوله دار گره دار، برامده، غلنبه، سفت، دشوار، جمع شده definition,